دریچه 2وجهی اطیابی در " اخلاقتوخوب کن"

در این بین عطاران نقش فرشته حامل پرونده انسان های داستان و مهر مرگ آنان را بر عهده دارد که رگه طنز اصلی داستان را در دست گرفته و اتفاقا اتصال میان نقش های در حال انتظار مرگ(حامد کمیلی و الهام حمیدی در نقش سایه) عنوان می گیرد.
آوینی فیلم_ اکران سینما طی این چند روزه اخیر پس از فرو نشستن تب و تاب فیلم های میلیاردی پاییز، آثاری را بر پرده نشانده که کمتر نگاه چندانی به فروش بالای آنها وجود دارد. فیلم هایی در حد متوسط البته در تنوع سبد پرده اکران، که شاید آثار ژانر طنزش بتواند نهایتا چشم امیدی برای گیشه آنان داشته باشد.

همچنان که مسعود اطیابی در "اخلاقتو خوب کن" با استقبال نسبی مخاطب و البته در اختیار داشتن سئانس های بسیار! کم و بیش، در رقابت گیشه می تواند گوی را از آن خود کند.
اطیابی در ساخت این اثر مطمئنا با نگاه به سبقه خود، نخ پرداخت داستانی همیشگی خود را در پیامی خاص به دست گرفته و با صف کردن بازیگرانی مخاطب پسند-از جمله رضا عطاران، جواد رضویان، حامد کمیلی و الهام حمیدی- دل به موفقیت فیلم خود بسته است.

در نگاه نخست عنوان فیلم دم از سینمای کمیک می زند و حتی تیزرهای آن نیز مهر تأییدی است بر این ادعا؛ اما و شاید متأسفانه "محتوا" کمتر با "فرم" داستان تطابق دارد! گرچه عنصر جذابیت داستانی را در ریل صحیح خود به دور از ابتذال، در فیلم تا حدودی برای تماشاگر حفظ کرده است.

فیلمساز روایت را پس چند سکانس ابتدایی در معرفی شخصیت های داستان، به سکانسی اصلی و جالب توجه در نوع ساخت و پرداخت، ورود می دهد؛ «حامد کمیلی(ابراهیم) در حین عبور از خیابان برای سوار شدن به ماشین عقیل(جواد رضویان) که پسرخاله اوست با رضا عطاران(بشارت) برخورد می کند که پرونده هایی شبیه اعلامیه فوت را در دست دارد که در این گیرو دار، اتوبوس ابراهیم را زیر می گیرد» و نهایتا با همراهی خوب موسیقی به سکانس «اتاق عمل و رفت و برگشت ابراهیم به دنیای باقی و حال» متصل می شود.

در این بین عطاران نقش فرشته حامل پرونده انسان های داستان و مهر مرگ آنان را بر عهده دارد که رگه طنز اصلی داستان را در دست گرفته و اتفاقا اتصال میان نقش های در حال انتظار مرگ(حامد کمیلی و الهام حمیدی در نقش سایه) عنوان می گیرد.

همین کش و قوس فیلمنامه، داستان را به مفهومی دینی و اصالت ذات آدمی ربط داده که نهایتا در سکانسی سجده فرشته بر آدمی را هم به نمایش می کشد.
حتی همین تعریف کوتاه از چگونگی فیلمنامه کافی است تا ذهن مخاطب درگیر محتوایی شاید دینی در ظرف سینمای حداقل اجتماعی شود! اما قلم زنی "رضا مقصودی" در فیلمنامه با در اختیار گرفتن رگه ای طنز، نوع روایت را فرمی دیگر بخشیده که شاید کمتر مثالی را در سینما در حکم اشاره داشته باشد.

"اخلاقتو خوب کن" قالب همیشگی و البته کمتر ساخته شده "اجتماعی-کمدی" را به سمت "اجتماعی" و "کمدی" برده و در این راه عنصر طنز را به عنوان لفافه و ابزاری برای محتوا، گم کرده و اینچنین هم گاه سکانس کاملا طنز و گاه اجتماعی صِرف، می شود.
طنز در "عنوان"، "بازیگران"، "شخصیت پردازی" و حتی کارگردانی اطیابی در این فیلم، با "محتوا" دو روی یک سکه اند و نه تلفیقی از این دو! همانطور هم که موسیقی با سازی کاملا متناسب و منطبق با تمی واقع گرا، ردی از خود در سینمای کمدی باقی نمی گذارد و این بخش را گم کرده است.

با این حال فیلمنامه قابلیت تبدیل شدن به داستان را دارد به شرطی که فرم خود را مشخص کند. البته نباید از این نکته چشم پوشید که ابتکار تازه در این رویکرد ، تازگی هایی را هم به دنبال داشته که شاید بتواند جذابیتی را در نگاه مخاطب به سمت این نوع مضامین ارزشی، تزریق کند.

اما به هرحال دوگانگی شخصیت پردازی نقش ها تا حدودی توی ذوق می زند و اینگونه هم بازی عطاران شاید متناسب با کاراکتر خواسته شده؛ ولی تکراری برای این بازیگر محسوب می شود که نوع بداهه های همیشگی او حتی در "اخلاقتو خوب کن" نکته ای است بر نقد ذکر شده! البته سعی فیلمساز در بازی گرفتن متفاوت از کارکترها به چشم می آید ولی به دلیل بالفعل نشدن در نطفه باقی مانده و این در مورد بازی حامد کمیلی صادق است.

طراحی لباس برای بازیگران شاید و شاید نسبتا متوسط اما متفاوت جلوه نمی کند همچنان که نوع لباس "ابراهیمِ" قصه کاملا شبیه تمام بازی های او در دیگر فیلم های کارنامه اوست. تکرار پشت تکرار! علتش هم مشخص نیست.
دیالوگ های گنجانده شده در فیلمنامه بویژه در شکل طنز خود ایده آل و در نیمه واقع گرای خود تا حدودی نیاز به انسجام بیشتر دارد. گرچه اهمیت کار نویسنده بر استفاده از داستانی به دور از واژگان ظاهری و باطنیِ مبتذل و حتی سخیف است که مطمئنا این فیلم "اجتماعی و طنز" برخلاف بقیه آثار کمدیک، از آن دوری جسته و این جای تحسین خواهد داشت.

شیطنت خاص مسعود اطیابی در محوریت قرار دادن مفهومی ارزشی و فرار از تکرار قالب های همیشگی، شاید کمی ساده و ابتدایی برای انتقال به مخاطب باشد اما چندان در این نوع ژانر تلفیقی به بار نمی نشیند. بویژه اینکه نقطه اتکاء قرار دادن فیلم بر عشق های همیشگی و ختم خیر کردن داستان آن هم در این تلاقی، بسیار کلیشه ای و برای "اخلاقتو خوب کن" از چفت و بست خوبی حکایت نکرده و تأثیر فیلم را کاهش می دهد. 
منبع:جهان نیوز 
نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم.م پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:39

دوستان عزیز
شرمنده از اینکه مطلب دومی کاملا معلوم نیست
هر کاری کردم نشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد